فرزندان انقلاب در برابر دار و دسته نفتخوارها!!!
به بهانه جشنواره عمار : فرزندان انقلاب در برابر دار و دسته نفتخوارها!!!
در سال های پس از انقلاب اسلامی سینمای ایران با کوچ و سانسور اجباری تعداد قابل توجهی از دست اندرکارانش روبه رو شد . این کمبود نیرو باعث شد جوان هایی که خیلی شان حتی نمی دانستند دوریبن را باید از کدام طرفش نگاه کنند پایشان به سینما باز شود و امکان تجربه پیدا کنند . تجربه هایی که باعث شد نسلی تربیت شود که سالها سینمای ایران را تغذیه کند و در مقابل دو جریان مرسوم سینمای ایران ؛ جریان شبه روشنفکری و فیلم فارسی؛ جریان سینمای انقلابی و آرمانخواه را وارد عرصه کند . از جوان های آن روز ها که امروز ژنرال های سینمای ایرانند میتوان به ابراهیم حاتمی کیا ، مرحوم رسول ملا قلی پور ، جمال شورجه، شهریار بحرانی و در صدر همه به سیدنا الشهید سید مرتضی آوینی اشاره کرد که چه در حکمت سینما و چه در سینمای مستند ابواب جدیدی را پیش روی سینمای ایران گشود.
اما امروز با گذشت بیش از سی و چند سال از انقلاب اسلامی و پشت سر گذاشتن اتفاقات مختلف، مدیرت سینمایی ایران در اوج بی حوصلگی تاب حضور جوانان را ندارد و با افتادن در دام مفهومی به نام حرفه ای گری از همه افق هایی جدیدی که می تواند به روی خود باز کند صرف نظر کرده است .
سرمایه های مادی و معنوی هنگفتی که از سوی سازمان های سینمایی و غیر سینمایی چون شهرداری به جیب جریان روشنفکری و فیلم فارسی ساز می رود خود موید این مدعاست و فضا را برای حضور جوانانی که آرمان های انقلاب را الگوی عمل خود می دانند بسیار تنگ کرده. شاید در مقابل این حرف این گونه استدلال کنند که شرایط سال های انقلاب شرایط خاصی بود و مجبور بودیم به آن تن دهیم اما امروز اوضاع به گونه ی دیگری است و دیگر نباید بودجه در اختیار مشتی کار نابلد قرار داد در پاسخ به این دوستان باید گفت بله این که شرایط امروز شرایط دیگری است حرف درستی است اما از دقت کافی برخوردار نیست .
ما از کدام جوانان صحبت میکنیم؟
از جوانانی که با جیب خالی یک تنه جور برداشتن بار سنگین کوتاهی ها و کج سلیقگی ها و ترس ها و تردید های جماعت دلگرم به بودجه های دولتی و پول نفت را کشیده اند . از جوانانی صحبت میکنیم که با توکل به خدا و به امید شادی دل پیر و مرادشان جشنواره ای برگزار کردند که در سومین سال برگزاریش بیش از 900 اثر به دبیرخانه اش رسیده .از جوانانی صحبت میکنیم که توانسته اند با همتشان کاری کنند تا همه اکابر جبهه فکری وفرهنگی انقلاب اسلامی از حسن رحیم پور ازغدی گرفته تا مجید شاه حسینی و مسعود ده نمکی و یوسف میرشکاک پای کار آمده اند و گرد یک سفره جمع شده اند .
حالا از نفتخوار ها چه خبر؟
"یک خانواده محترم"ی ساخته اند که وقتی در کن به نمایش درآمده یکی از خانم های بازیگر سینمای ایران که وقتی پایش را از مملکت بیرون میگذارد همین حجاب نیم بندش را هم کنار میگذارد صدایش درآمده که این دیگر چه مزخرفی است !
با بودجه های میلیاردی فیلم هایی ساخته اند مانند "زمستان است" و" زادبوم" و "مینای شهر خاموش" که حتی از اکرانش هم خجالت می کشند .
به نام سینمای دفاع مقدس سالی پنج یا شش فیلم ضد جنگ می سازند که نه عوارض جنگ بلکه اساس آن و دفاع را زیر سوال می برد.
به بهانه قوی کردن (ژانر اجتماعی؟!!!) جدایی نادر از سیمین و نارنجی پوش ساخته اند که یکیشان دروغ گویمان میخواند و میخواهد برود و آن دیگری زباله میداندمان و میخواهد بماند تا زباله زدایی کند.
و...
اما این جوان ها پوستشان کلفت شده دوستان نفت خوار! خودشان آستین بالا زده اند و دوربین به دست هر چه شما در تمام این سال ها خراب کرده اید؛ آن ها می سازند .
اگر دلتان برای روزهای جوانی و آرمان خواهیتان تنگ شده یک سری به سینما فلسطین بزنید شاید عشق این بچه شما را هم مثل ما از ذوق زده کرد .